مک کين موقعيت آمريکا در خاورميانه را تحليل کرد
تاریخ انتشار: ۳ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۲۴۷۸۶۵
خبرگزاري آريا- جان مک کين، سناتور جمهوريخواه معتقد است قدرت و نفوذ آمريکا در خاور ميانه رو به افول است.
به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري آريا، سناتور جمهوريخواه آمريکايي گفت نظم منطقه اي در خاور ميانه به سرعت رو به فروپاشي و قدرت و نفوذ آمريکا در آنجا رو به افول است.
جان مک کين، سناتور جمهوريخواه آمريکايي که ديدگاههاي خصمانه اي در قبال ايران دارد، در روزنامه نيويويورک تايمز نوشت: نظم منطقه اي در خاور ميانه (غرب آسيا)، به سرعت رو به فروپاشي است و قدرت و نفوذ آمريکا در آنجا رو به افول است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اين گزارش آمده است: به جز موفقيت هاي تاکتيکي ما در مبارزه با داعش، آمريکا هنوز به طور مخاطره آميزي، راهبرد جامعي در قبال خاور ميانه با همه پيچيدگي هايي که اين منطقه دارد، ندارد.
اين ميراث ناخوشايندي است که دولت اوباما براي جانشين خود (ترامپ) بر جا گذاشت. به گفته وي درخواست اين ماه رئيس جمهور ترامپ براي اتخاذ راهبردي گسترده تر براي مقابله با نفوذ ايران در سراسر خاور ميانه ، نشانه دلگرم کننده اي در اين باره است که دولت اين مشکل را درک مي کند.
دهه هاست که ائتلاف آمريکا با کردها، از آنها در برابر حملات -چه از داخل و چه خارج از عراق- محافظت کرده است، و در عين حال موجب پيشبرد منافع امنيت ملي آمريکا شده است. در چند سال گذشته، کردها با مبارزه در کنار آمريکا با داعش، حتي به متحدان نزديک تري براي واشنگتن تبديل شده اند.
مک کين نوشت، بگذاريد به صراحت بگويم: اگر بغداد نمي تواند امنيت، آزادي و فرصت هايي را که کردهاي عراق مي خواهند، تضمين کند و اگر آمريکا مجبور به انتخاب بين شبه نظاميان عراقي و شرکاي ديرينه کرد خود شود، من کردها را انتخاب مي کنم.
اوضاع کرکوک نشانه مشکل شديدتري است که آمريکا سال هاست در مقابله با آن ناکام بوده است: هم در داخل کشورها و هم بين آنها، نظم منطقه اي در خاور ميانه ، به سرعت رو به فروپاشي است. قدرت و نفوذ آمريکا در آنجا رو به افول است، بيشتر به اين دليل که آمريکا در هشت سال گذشته از منطقه عقب نشيني کرده است. خلأ ناشي از خروج آمريکا از منطقه را نيروهاي ضد آمريکايي پر مي کنند.
در حالي که دولت فعلي -مانند دولت قبلي- همچنان بر شکست داعش متمرکز شده است -که قطعاً ضروري است-، دشمنان ما از ما در مکان هاي ديگر بهره برداري مي کنند.
به نظر مي رسد آمريکا در عراق هنوز سرخوش حس پيروزي پس از آزادسازي موصل در تابستان است.
در سوريه نيز، رژيم اسد با حمايت روسيه، ايران، حزب الله و طيفي از شبه نظاميان، بخش عمده کشور را تحت کنترل گرفته است، از جمله بسياري از مناطق شرقي که آمريکا آنها را به عنوان مناطقي شناسايي کرده است که از اهميت راهبردي برخوردارند. نيروهاي مستقر در سوريه در حال تعيين آينده اين کشور هستند، و اين در حالي است که آمريکا ابتکار چنداني به عمل نياورده است.
مک کين مدعي شد: شبکه اي از گروههاي نيابتي و متحدان ايران از مديترانه گرفته تا شبه جزيره عربي گسترده شده اند و ثبات، آزادي ناوبري و خاک شرکا و متحدانمان را از جمله با سلاح هاي متعارف پيشرفته تهديد مي کنند. خود ايران به آزمايش موشک هاي بالستيک، تهديد همسايگان خود و استفاده از وجوه حاصل از لغو تحريم ها براي اهداف زيانبار ادامه مي دهد.
متحدان عرب ما، با وجود تهديدهاي بسيار شديدتر، درگير مناقشه ديپلماتيک با قطر شده اند و در پس همه اينها، سايه ولاديمير پوتين، رئيس جمهور روسيه احساس مي شود که در حال تثبيت دوباره جايگاه خود به عنوان ميانجي منطقه اي است که ديدگاه بسيار خصمانه اي در قبال منافع آمريکا دارد و هيچ اهميتي به حقوق بشر يا جان غير نظاميان نمي دهد.
به طور قطع اين مجموعه اي پيچيده و سردرگم کننده از مشکلات است. اما آمريکايي ها بايد چالش بزرگتر را درک کنند: خاور ميانه از اهميت اساسي براي آينده امنيت بين المللي و اقتصاد جهاني برخوردار است، و اين در حالي است که اقتصاد جهاني و امنيت بين المللي، هر دو به نفع مردم آمريکاست. همچنين در حال حاضر، شبکه اي از گروههاي ضد آمريکايي -که گاهي با همکاري يکديگر و گاهي به تنهايي- در تلاشند نفوذ آمريکا را در خاور ميانه (غرب آسيا) از بين ببرند و منطقه را به گونه اي تبديل کنند که بر خلاف منافع و ارزش هاي ماست. آنها اين کار را با حمايت از تروريست ها و شبه نظاميان، براندازي و تهديد دوستان ما، گرفتن جايگاه ديپلماتيک ما و استقرار و توزيع فناوري نظامي انجام مي دهند که حفظ حضور آمريکا را در منطقه دشوارتر و خطرناک تر مي کند.
اگر ما به مسير موجود ادامه دهيم و خود را به خواب بزنيم، ممکن است در آينده نزديک از خواب بيدار شويم و ببينيم نفوذ آمريکا در يکي از مهم ترين بخش هاي جهان از بين رفته است. به همين دليل است که آمريکايي ها بايد به مسائلي که هم اکنون در خاور ميانه مي گذرد، اهميت دهند. به همين دليل است که ما بايد از دوستان واقعي مان، از جمله کردها حمايت کنيم. به همين دليل است که ما بيش از هر زمان ديگري به راهبردي نياز داريم که فراتر از سطح تاکتيکي است و بين موارد فوري و ضروري و مسائل واقعاً مهم تمايز قائل شويم.
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۲۴۷۸۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا فلسفه کانت در میانه جنگهای امروزین هنوز کار میکند؟
اگر میخواهید دنیا را درک کنید لزوما مجبور نیستید در آن سفر کنید. نگاهی به امانوئل کانت (۱۷۲۴-۱۸۰۴) بیاندازید. در تاریخ ۲۲ آوریل جهان سیصدمین سالگرد تولد او را جشن میگیرد.
آن فیلسوف آلمانی هرگز خانه خود در پروس شرقی یعنی کونیگزبرگ یا کالینینگراد کنونی که امروزه بخشی از روسیه محسوب میشود ترک نکرد. با این وجود، این موضوع او را از تلاش برای درک جهان باز نداشت. عقاید او انقلابی در فلسفه ایجاد نموده و او را به پیشگام عصر روشنگری تبدیل کرده است.
معروفترین اثر او تحت عنوان "نقد عقل محض" به عنوان نقطه عطفی در تاریخ تفکر تلقی میشود. امروزه کانت یکی از مهمترین متفکران تمام اعصار محسوب میشود. بخش عمدهای از بینش او امروزه در جهان مواجه با تغییرات اقلیمی، جنگها و بحرانها هنوز معتبر هستند.
به گزارش فرارو به نقل از دویچه وله، برای مثال، چه چیزی میتواند به "صلح پایدار" بین دولتها منجر شود؟ کانت در مقاله خود در سال ۱۷۹۵ میلادی "درباره صلح دائمی" ایده تشکیل "لیگ ملل" را به عنوان جامعه فدرال جمهوری خواهانه توصیه کرد.
از نظر کانت کنش سیاسی همواره باید بر اساس قانون اخلاق هدایت شود. کار او به طرحی برای تاسیس جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول تبدیل شد که نهادی پیشگام در تاسیس سازمان ملل متحد در سالیان بعد بود و اثر خود را در اساسنامه آن نهاد بر جای گذاشت.
کانت علاوه بر حقوق بین الملل، قانون شهروندی جهانی را نیز تدوین کرد. او با این کار استعمار و امپریالیسم را رد میکند و ایدههایی را برای رفتار انسانی با پناهجویان تدوین کرده بود. به گفته کانت هر فردی حق بازدید از هر کشوری را دارد، اما لزوما این موضوع او را واجد حق مورد مهمان نوازی قرار گرفتن نمیسازد.
به نفع عقل و استدلالکانت کرامت انسانی و حقوق بشر را از منظر الهیاتی توجیه نمیکند بلکه از نظر فلسفی با عقل توجیه کرده است. او به مردم ایمان زیادی داشت. او معتقد بود که آنان خود میتوانند بار مسئولیت اعمال شان را برعهده گیرند. کانت بر این باور بود که با عقل و برهان میتوان بر زندگی مسلط شد و برای این امر قاعدهای اساسی بیان کرد: "به گونهای عمل کن که حداکثر اراده خود را در هر زمان به عنوان اصل قانونگذاری عمومی در نظر بگیریم". او این امر را "ضرورت قاطع" نامید. امروز ما آن را این گونه فرموله میکنیم: شما فقط باید کاری را انجام دهید که برای همگان بهترین است.
کانت در سال ۱۷۸۱ میلادی آن چه را که احتمالا مهمترین اثرش میباشد منتشر کرد. او در "نقد عقل محض" چهار پرسش اساسی فلسفه را مطرح میکند: چه چیزی میتوانم بدانم؟ باید چکار کنم؟ به چه چیزی میتوانم امیدوار باشم؟ و انسان چیست؟
جستجوی او برای یافتن پاسخ این پرسشها به اپیستمولوژی یا معرفت شناسی معروف است. او بر خلاف بسیاری از فیلسوفان پیش از خود توضیح میدهد که ذهن انسان نمیتواند به پرسشهایی مانند وجود خدا، روح یا آغاز جهان پاسخ دهد.
"ژان پل" رمان نویس آلمانی (۱۷۶۳-۱۸۲۵) درباره کانت میگوید: "کانت نور جهان نیست بلکه یک منظومه شمسی تابناک است".با این وجود، دیگر بزرگان روشنفکر هضم نوشتههای کانت را دشوار قلمداد میکردند. "موسى مندلسون" فیلسوف گلایه داشت خوانش آثار کانت نیازمند به کار بردن "شیره اعصاب" است! او گفته بود که خود نتوانست این کار را انجام دهد.
پیشگام عصر روشنگریآموزهها و نوشتههای امانوئل کانت مبانی تفکر جدیدی را بنا نهادند. عبارت کانت با عنوان "جرات اندیشیدن داشته باش"! یا به لاتین Sapere aude معروف شد و به همین خاطر از کانت به عنوان پیشگام روشنگری یاد کرده اند. این جریان فکری عقل انسان (عقلانیت) و استفاده صحیح از آن را معیار همه اعمال اعلام کرد.
امروزه هنوز قضاوتها و پیشداوریهای متعددی در مورد کانت در جریان است. برای مثال، "اوتفرید هوفه" فیلسوف معاصر آلمانی و کانت شناس در کتاب تازه خود تحت عنوان "شهروند جهان از کونیگزبرگ" این پرسش را مطرح میکند که آیا کانت یک نژادپرست اروپا محور بود یا آن که آیا کانت به مجاز بودن تبعیض علیه زنان قائل بود. در هر دو مورد پاسخ هوفه مثبت است البته با قید شرط او مینویسد: "بله، اما ... ".
کانت به معنای امروزی نژادپرست نبود. برعکس او استعمار و برده داری را محکوم کرد. اگرچه کانت هرگز فراتر از کونیگزبرگ سفر نکرد پایتخت پروس شرقی در آن زمان یک شهر تجاری پر جنب و جوش بود و به نوعی "ونیز شمال اروپا" قلمداد میشد. علاوه بر این، کانت عملا سفرنامههای مرتبط با کشورهای دیگر را بلعیده بود!
آیا کانت انسان گریز بود؟ علیرغم آن که او برنامه روزانه کاملا منظمی داشت، اما از صرف ناهار با دوستان و آشنایان لذت میبرد، عاشق بازی بیلیارد و بازی با کارت بود، به تئاتر میرفت و در سالنهای شهر به عنوان فردی سرگرم کننده و جذاب قلمداد میشد.
مراسم و رویدادها زیادی در آلمان به یاد کانت و میراث او در سال ۲۰۲۴ میلادی به مناسبت سیصدمین سالگرد تولدش برگزار میشوند. برای مثال، موزه بوندس کونست هاله در شهر بن میزبان نمایشگاهی درباره کانت با عنوان "مسائل حل نشده" بوده است.
علاوه بر آن، یک کنفرانس بزرگ آکادمیک در ماه ژوئن(خرداد) در برلین برگزار خواهد شد و پس از آن کنگره بین المللی کانت در بن در اواخر سال جاری میلادی برگزار خواهد شد که در ابتدا برای برگزار شدن در کالینینگراد برنامه ریزی شده بود، اما به دلیل جنگ روسیه با اوکراین امکان برگزار در آنجا وجود ندارد. قبر کانت در دیوار پشتی کلیسای جامع کونیگزبرگ واقع شده است. آن کلیسا یکی از معدود بناهای تاریخی باقی مانده پس از بمباران جنگ جهانی دوم و موج تخریب متعاقب آن در اتحاد جماهیر شوروی بود.
تاثیر کانت بر تاریخ حقوقی آلمان عمیق بوده، اما ظهور ناسیونالیسم مانع از آن شد که آثار او تا پس از جنگ جهانی دوم به نیروی غالب در اندیشه سیاسی آلمان تبدیل شود. اکنون سیصد سال از سالگرد تولد کانت میگذرد و او هنوز به مثابه متفکری برجسته شناخته میشود که تا به امروز میتواند الهام بخش جنبشهای سیاسی باشد.
کانال عصر ایران در تلگرام